بزرگان شیعه در طول تاریخ بارها ابطال این افسانه را ثات کرده اند و در نقد این خرافه مطالب بسیاری نوشته اند که خوانندگان را به تفاسیر شیعه ذیل آیات سوره نجم ارجاع می دهیم .
از میان صدها تفسیر شیعه در این زمینه تنها به کلام آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله العالی) اکتفا می کنیم . ایشان در بیانی خلاصه و جامع در جواب چنین افسانه ای می نویسند:در بعضى از کتب اهل سنت روایات عجیبى در اینجا از ابن عباس نقل شده که: پیامبر خدا ص در مکه مشغول خواندن سوره" النجم" بود، چون به آیاتى که نام بتهاى مشرکان در آن بود رسید (أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى) در این هنگام شیطان این دو جمله را بر زبان او جارى ساخت:
(تلک الغرانیق العلى، و ان شفاعتهن لترتجى!).(اینها پرندگان زیباى بلند مقامى هستند و از آنها امید شفاعت است!) «1».
در این هنگام مشرکان خوشحال شدند و گفتند محمد ص تا کنون نام خدایان ما را به نیکى نبرده بود، در این هنگام پیامبر ص سجده کرد و آنها هم سجده کردند، جبرئیل نازل شد و به پیامبر ص اخطار کرد که این دو جمله را براى تو نیاورده بودم، این از القائات شیطان بود در این موقع آیات مورد بحث (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ ...) نازل گردید و به پیامبر ص و مؤمنان هشدار داد! گر چه جمعى از مخالفان اسلام براى تضعیف برنامههاى پیامبر ص به گمان اینکه دستاویز خوبى پیدا کردهاند این قضیه را با آب و تاب فراوان نقل کرده و شاخ و برگهاى زیادى به آن دادهاند ولى قرائن فراوان نشان مىدهد که این یک حدیث مجعول و ساختگى است که براى بى اعتبار جلوه دادن قرآن و کلمات پیامبر اسلام ص وسیله شیطانصفتان جعل شده است زیرا:
1 - به گفته محققان، راویان این حدیث افراد ضعیف و غیر موثقند، و صدور آن از ابن عباس نیز به هیچوجه معلوم نیست، و به گفته" محمد بن اسحاق" این حدیث از مجعولات زنادقه مىباشد و او کتابى در این باره نگاشته است.
2 - احادیث متعددى در مورد نزول سوره نجم و سپس سجده کردن پیامبر و مسلمانان در کتب مختلف نقل شده، و در هیچیک از این احادیث سخنى از افسانه غرانیق نیست، و این نشان مىدهد که این جمله بعدا به آن افزوده شده است.
3 - آیات آغاز سوره نجم صریحا این خرافات را ابطال مىکند آنجا که مىگوید وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى:" پیامبر از روى هواى نفس سخن نمىگوید آنچه مىگوید تنها وحى الهى است" این آیه با افسانه فوق چگونه سازگار است؟
4- آیاتى که بعد از ذکر نام بتها در این سوره آمده، همه بیان مذمت بتها و زشتى و پستى آنها است و با صراحت مىگوید: اینها اوهامى است که شما با پندارهاى بى اساس خود ساختهاید و هیچگونه کارى از آنها ساخته نیست (إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى. با این مذمتهاى شدید چگونه ممکن است چند جمله قبل از آن، مدح بتها شده باشد بعلاوه قرآن صریحا یادآور شده که خدا تمامى آن را از هر گونه تحریف و انحراف و تضییع حفظ مىکند چنان که در آیه 9 سوره حجر مىخوانیم:" إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ".
5- مبارزه پیامبر ص با بت و بت پرستى یک مبارزه آشتى ناپذیر و پىگیر و بى وقفه از آغاز تا پایان عمر او است، پیغمبر ص در عمل نشان داد که هیچگونه مصالحه و سازش و انعطافى در مقابل بت و بت پرستى- حتى در سخت ترین حالات- نشان نمىدهد، چگونه ممکن است چنین الفاظى بر زبان مبارکش جارى شود.
6- حتى آنها که پیامبر اسلام ص را از سوى خدا نمىدانند و مسلمان نیستند او را انسانى متفکر و آگاه و مدبر مىدانند که در سایه تدبیرش به بزرگترین پیروزیها رسید، آیا چنین کسى که شعار اصلیش لا اله الا اللَّه و مبارزه آشتى ناپذیر با هر گونه شرک و بت پرستى بوده، و عملا نشان داده است که در ارتباط با مساله بتها حاضر به هیچگونه سازشى نیست، چگونه ممکن است برنامه اصلى خود را رها کرده و از بتها این چنین تجلیل به عمل آورد؟! از مجموع این بحث بخوبى روشن مىشود که افسانه غرانیق ساخته و پرداخته دشمنان ناشى و مخالفان بیخبر است که براى تضعیف موقعیت قرآن و پیامبر ص چنین حدیث بى اساس را جعل کردهاند. لذا تمام محققان اسلامى اعم از شیعه و اهل تسنن این حدیث را قویا نفى و تضعیف کردهاند و به جعل جاعلین نسبت دادهاند . البته بعضى از مفسران توجیهى براى این حدیث ذکر کردهاند که بر فرض ثبوت اصل حدیث، قابل مطالعه بود و آن اینکه:" پیامبر اسلام ص آیات قرآن را آهسته و با تانى مىخواند، و گاه در میان آن لحظاتى سکوت مىکرد، تا دلهاى مردم آن را بخوبى جذب کند، هنگامى که مشغول تلاوت آیات سوره نجم بود و به آیه" أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى" رسید بعضى از شیطان صفتان (مشرکان لجوج) از فرصت استفاده کرده و جمله تلک الغرانیق العلى و ان شفاعتهن لترتجى را در این وسط با لحن مخصوصى سر دادند تا هم دهن کجى به سخنان پیامبر ص کنند و هم کار را بر مردم مشتبه سازند، ولى آیات بعد به خوبى از آنها پاسخ گفت و بت پرستى را شدیدا محکوم کرد" و از اینجا روشن مىشود اینکه بعضى خواستهاند داستان غرانیق را نوعى انعطاف از ناحیه پیامبر ص نسبت به بت پرستان به خاطر سرسختى آنها و علاقه پیامبر ص به جذب آنان به سوى اسلام بدانند و از این راه تفسیر کنند، مرتکب اشتباه بزرگى شدهاند، و نشان مىدهد که این توجیهگران موضع اسلام و پیامبر ص را در برابر بت و بت پرستى درک نکردهاند و مدارک تاریخى که مىگوید دشمنان هر بهایى را حاضر شدند به پیامبر ص در این زمینه بپردازند و او قبول نکرد و ذرهاى از برنامه خود عدول ننمود ندیدهاند، و یا عمدا تجاهل مىکنند.تفسیر نمونه، ج14، ص: 142
آری ، بهانه توهین به پیامبر اسلام را باید در کتب اهل سنت جستجو کرد
منبع:http://www.alvahhabi.blogfa.com/
.: Weblog Themes By Pichak :.